نقد فیلم Cinema Paradiso قسمت سه
تحلیل سینمایی Cinema Paradiso سری یک
وقتي به تماشاي اين فيلم مينشينيم، نميدانيم كه جزو كداميك از تماشاگران سینـما پاراديزو هستيم. مردي كه آب دهان پرت ميكند؟
منبع: click here
اين قسمت كوچك چيزي نيست مگر «سینـما پاراديزو». سالواتوره واجد غريزه است اما عشق را هم ميشناسد و اين معموليترين خصوصيت انسان متعالي است. تورناتوره عشق و غريزه را در هم ميآميزد و راه انفكاك آنها را باز ميگذارد.تورناتوره نگاه دوربين، غريزه، عشق و معرفت را به خوبي ميشناسد و رد پاي آن تا فيلم «مالنا» هم كشيده شده است.
سينما پاراديزو قدرتمند و تاثيرگذار است و از نظر احساسي اعماق انسان را در مينوردد به طوري كه كمتر انسان صاحب انديشهايست كه در يكسوم انتهايي فيلم به كرات نگريسته باشد. تورناتوره بلاي سانسور و در حقيقت بلاي نفوذ ذهنيت غير هنري را در هنر نمايش ميدهد و اين از كسي كه خودش ايتاليايي است و كاتوليك را خوب ميشناسد بعيد نيست. مرد ديوانه از شخصيتهاي مهم فيلم است با اينكه تنها در چند سكانس آن هم به شكل گذري به او اشاره ميشود چون او نمايندهاي از همجنسهاي خود يعني همسايگان و شهروندان مجاور است.
كور شدن آلفردو هم نمادين است و نشانگر بلوغ انديشه و معرفت اوست چون بعد از رسيدن به مقصود نيازي به نگاهي مادي وجود ندارد. و اين در حالي است كه عجيبترين سكانس فيلم يعني طرد معنوي النا و عشق او به سالواتوره از ديدگان مخاطب ميگذرد. عجيبي اين بخش در دگرگوني شخصيتي آلفردو است، كسي كه به عشق احترام ميگذارد و به اين شكل غمانگيز عشق را نجات ميدهد. داستاني را هم كه او درباره سرباز و ملكه تعريف ميكند گواه بر اين ادعاست.
هرچند در انتها او به حمكت ميرسد و خود را باز ميشناسد و از روي دل خودش حرف ميزند طوري كه سالواتوره هنوز گمان ميكند آلفردو درگير سینـماست.
سينما پاراديزو محكم، روان و خوشساخت است و ديگر در تاريخ سينما و شايد در سينماي تورناتوره تكرار نخواهد شد. سینـما پاراديزو دير مغان است و آلفردو پير اين دير است. او در انتها به عرفان ميرسد و سالواتوره در عشق مجازي ميماند. تورناتوره در اين فيلم دين خود را به سينما و ارادت خود را به سينماي معصوم ميكلآنجلو آنتونيوني ادا كرده است. النا آدرس خود را پشت يادداشت مربوط به فيلمي از آنتونيوني مينويسد كه آن فيلم هم درباره عشق و انسان است. تورناتوره به عشق نيز اداي احترام كرده است. او سالواتوره را ساخته است و سالواتوره تورناتوره را. سینـما پاراديزو مرگ ندارد، او در قلب تپنده هنر زنده است.
برچسب ها : دانلود فیلم,تحلیل فیلم,نقد فیلم,
وقتي به تماشاي اين فيلم مينشينيم، نميدانيم كه جزو كداميك از تماشاگران سینـما پاراديزو هستيم. مردي كه آب دهان پرت ميكند؟
منبع: click here
اين قسمت كوچك چيزي نيست مگر «سینـما پاراديزو». سالواتوره واجد غريزه است اما عشق را هم ميشناسد و اين معموليترين خصوصيت انسان متعالي است. تورناتوره عشق و غريزه را در هم ميآميزد و راه انفكاك آنها را باز ميگذارد.تورناتوره نگاه دوربين، غريزه، عشق و معرفت را به خوبي ميشناسد و رد پاي آن تا فيلم «مالنا» هم كشيده شده است.
سينما پاراديزو قدرتمند و تاثيرگذار است و از نظر احساسي اعماق انسان را در مينوردد به طوري كه كمتر انسان صاحب انديشهايست كه در يكسوم انتهايي فيلم به كرات نگريسته باشد. تورناتوره بلاي سانسور و در حقيقت بلاي نفوذ ذهنيت غير هنري را در هنر نمايش ميدهد و اين از كسي كه خودش ايتاليايي است و كاتوليك را خوب ميشناسد بعيد نيست. مرد ديوانه از شخصيتهاي مهم فيلم است با اينكه تنها در چند سكانس آن هم به شكل گذري به او اشاره ميشود چون او نمايندهاي از همجنسهاي خود يعني همسايگان و شهروندان مجاور است.
كور شدن آلفردو هم نمادين است و نشانگر بلوغ انديشه و معرفت اوست چون بعد از رسيدن به مقصود نيازي به نگاهي مادي وجود ندارد. و اين در حالي است كه عجيبترين سكانس فيلم يعني طرد معنوي النا و عشق او به سالواتوره از ديدگان مخاطب ميگذرد. عجيبي اين بخش در دگرگوني شخصيتي آلفردو است، كسي كه به عشق احترام ميگذارد و به اين شكل غمانگيز عشق را نجات ميدهد. داستاني را هم كه او درباره سرباز و ملكه تعريف ميكند گواه بر اين ادعاست.
هرچند در انتها او به حمكت ميرسد و خود را باز ميشناسد و از روي دل خودش حرف ميزند طوري كه سالواتوره هنوز گمان ميكند آلفردو درگير سینـماست.
سينما پاراديزو محكم، روان و خوشساخت است و ديگر در تاريخ سينما و شايد در سينماي تورناتوره تكرار نخواهد شد. سینـما پاراديزو دير مغان است و آلفردو پير اين دير است. او در انتها به عرفان ميرسد و سالواتوره در عشق مجازي ميماند. تورناتوره در اين فيلم دين خود را به سينما و ارادت خود را به سينماي معصوم ميكلآنجلو آنتونيوني ادا كرده است. النا آدرس خود را پشت يادداشت مربوط به فيلمي از آنتونيوني مينويسد كه آن فيلم هم درباره عشق و انسان است. تورناتوره به عشق نيز اداي احترام كرده است. او سالواتوره را ساخته است و سالواتوره تورناتوره را. سینـما پاراديزو مرگ ندارد، او در قلب تپنده هنر زنده است.